-
میلاد دلدار مبارکباد
دوشنبه 4 مردادماه سال 1389 17:11
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است میلاد دلدار مبارک باد از بهر خدا رخ بنما کی تو می آئی ؟ آن خال رخ ات مقصد ما شد تو کجائی ؟ افسرده شدم بسکه نشستم به امیدت افسرده دلان را تو چرا رخ ننمائی ؟ شوری که ز منصور به پا شد ز غم یار چشمش به ره افتاده و دستش به گدائی نظرات انتهای صفحه تا دیگر دیدار بخت یار خدا نگهدار منصور
-
غزل ( بخت بخواب )
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 14:00
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است در این پست برای شما عزیزان غزلی فی البداهه می سرایم دلم از درد فراقش به عذابست هنوز گوئیا بخت من از عشق بخوابست هنوز چشمم افتاد برویش که چو ماهیست تمام گوش من حلقه بگوشش چه غلامست هنوز ور نظر کردن او ره بحرامست و خطا دل من بر سر این کار حرامست هنوز تیغ اگر گردن منصور زند یار مدام...
-
جملاتی از ( الهی نامه ی منصور )
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 12:38
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است الهی بهشتم گر دهی بی تو نخواهم جهنم ور دهی بینم جمالت به دم زودم ببر غرق گناهم تا دیگر دیدار بخت یار خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( پناه و گناه )
یکشنبه 3 مردادماه سال 1389 12:00
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ما را نبود جز در خمخانه پناهی آنجا که نه تزویر بود نی که گناهی این غزل شش بیت است تا دیگر دیدار خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( چشم خمار )
شنبه 2 مردادماه سال 1389 19:03
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است مطلع غزل چشم خمار آندم این چشم خمارت دل من داد به باد ز همان دم چه زدم من ز گل و دل فریاد تا دیگر دیدار بخت یار خدا نگهدار نظرات انتهای صفحه منصور
-
غزل ( آه و کلاه )
جمعه 1 مردادماه سال 1389 21:31
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ای که بر سر کج بکردی آن کلاه میشود بر من نمائی یک نگاه ؟ بسکه منصور انتظارش میکشد بهر آن چشمت کشد دائم که آه این غزل هفت بیت است . نظرات انتهای صفحه . تا دیگر دیدار بخت یار خدا نگهدار منصور
-
غزل ( بی طاقت )
جمعه 1 مردادماه سال 1389 18:07
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است با مطلع غزل ( بی طاقت ) تا دیگر دیدار خدا نگهدار طاق ابرویش ز بس افتاده طاق طاقت دل هم از آن گردیده طاق هر دو تا بر طاق و اما دل کجاست ؟ در بر هجر آمد و درد فراق هر چه منصورش کشد آوای درد او شده با ناز و بازم اتفاق این غزل هشت بیت است منصور دوستان عزیز که مایل به درج نظر می باشند...
-
مطلع غزل ( سر نوشت دل )
جمعه 1 مردادماه سال 1389 12:02
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آسمان شعر و غزل بزودی با غزلی دلنواز کی نوشتم سر نوشتم بر غمت ؟ چشمت نگاشت ور نه از روز ازل من در دلم غم ره نداشت منصور
-
شعری نو از منصور ( دلم تنگ است )
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 22:02
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است و این بار برای شما عزیزان شعری نو فی البداهه دو باره دلم هوای دیدارت کرد هوای دامن زیبای چو گلنارت کرد نمی خواهم بخوابم شب برایم بسکه دلتنگ است تو گوئی این شباهنگم بد آهنگ است بده دستان زیبایت ببوسم من ای که چون سوسن زبانت خفته در کامست و منصور از تو هم بد نام بد نامست من این گوشم به...
-
ابیاتی از غزل ( یار مرو )
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 20:08
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است قامتم خم شد ازین رفتنت ای یار مرو من تو را خواهم و از چشم من زار مرو تو چه دانی ز رخت حال پریشان چونست رفتی آن بار ولی باز تو این بار مرو خون دل میخورم و چشمه ی چشمم دریاب بهر عشق و دل شوریده ی من یار مرو ضامن خون منی گر که روی از بر من بهر جان و دل منصور گرفتار مرو این غزل ده بیت...
-
غزل ( یار مرو )
پنجشنبه 31 تیرماه سال 1389 12:13
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است با مطلع غزلی فی البداهه سلام قامتم خم شد از این رفتنت ای یار مرو من تو را خواهم و از چشم من زار مرو دنباله این غزل را بزودی خواهید خواند شاد باشید منصور
-
غزل ( نفیر نی )
دوشنبه 31 خردادماه سال 1389 20:10
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است گفتی که می آیم ولی انگار چه دیرست نی از غم تو دمبدمم پر ز نفیرست نی ناله کند یار چرا گشته جفا کار ؟ هر بند من از هجر نگارم چه اسیرست و آن تیر که از نیم نگه شد دل منصور این جان نحیفم ز برش بسته به تیرست این غزل هشت بیت است تا دیگر دیدار بخت یار منصور
-
نفیر نی غزل
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 20:05
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است بزودی غزل ( نفیر نی ) در آسمان شعر و غزل گفتی که می آیم ولی انگار چه دیر ست نی از غم تو دمبدمم پر ز نفیرست بعلت مسدود شدن بلاگفا اشعار آسمان شعر و غزل را از این پس در اینجا خواهید خواند کلیه اشعار مندرج در این وبسایت از سروده های منصور گروسی است ارادتمند و دوستدار همگی شما منصور
-
غزل ( یار جفا کار )
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 18:43
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است کس ندیدم که چنین عشوه کند با یارش جان فدای قدم و نرگس مردم دارش دل غریب است بسی در پی آن یار فتاد او نداند که دلم گشته بسی بیمارش چو هزار آید و آواز بر آرد به بهار بلبل آن به که شود برده و خدمتکارش و انکه دارد گذری بر سر منصور به ناز مرده را زنده کند از قدم و رفتارش این غزل نه بیت...
-
شعری نو از منصورگروسی
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 16:49
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است من امشب شهر شیوای غزل را دور می خواهم دلی مسرور می خواهم چه گویم من ؟ دلم تنگ است دل یارم عجب سنگ است و شاید پای دل لنگ است هوای تازه می خواهم بلند آوازه می خواهم شدن گر یار بگذارد چرا بوی جفا از کوی او آید ؟ مگر یارم نمیداند ؟ که غمخوارم خدا داند دو چشمانش گه رفتن چه می گفتند ولی...
-
صراحی و قلقل غزل
یکشنبه 30 خردادماه سال 1389 16:29
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ز فیض لم یزلی عشق گل بشد دردم غلط منم بکنم کز حواله بر گردم هر آنکه دیده چو منصور لطف لم یزلی و گر که بیند و گردد من آن نمی گردم کلیه اشعار مندرج در این وبسایت از سروده های منصورگروسی است تا دیگر دیدار بخت یار خدا نگهدار منصور این وبسایت در امتداد نگارشهای اشعار منصور گروسی در اسمان...