این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
با سر انگشتی یکی آهسته بر در می زند
غزل دلنشینی است ولی ابیاتی از انرا نخواهید خواند
منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
صبرم از سر بگذشت و دلم افتاده به شور
شود آیا که ببینم رخ زیبا و ظهور ؟
شده منصور به شور و نبود راه حضور
تا کی آخر بنشینم به امید تو صبور ؟
نیمه ی شعبان تولد رهنمای انسان مبارکــــــــــ باد
دوستان عزیزی که اشعار این وبلاگ را در مشاعره ها و وبلاگها وووو نقل می کنید
در نقل خود ننویسند شاعر ناشناس یا منبع ناشناس
می بینید که می نگارم ؟ بیتی فی البداهه یا ابیاتی از غزل .... و نامم در انهاست
بیتی فی البداهه یعنی بیتی که همزمان با سرایش بر روی کیبورد تایپ شود
خصوصا روی سخنم با آن دوست عزیزی است که در انجمن شعر و غزل
در زیر تمام اشعار نقل شده از وبلاگ اسمان شعر و غزل نوشته منبع ناشناس
پس لطف کنید بجای ان بنویسید شعری از منصور گروسی بنقل از اسمان شعر و غزل
تا موجب دلگرمی بیشتر منصور و سرایش و نگارش اشعار زیادتری گردید
دوستدار همه ی شما عزیزان همراه منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
طاقت از دستم برون شد می کشم فریاد را
با که گویم این همه رنج و غم و بیداد را ؟
آبم ار از سر گذشته با که گویم هجر یار ؟
خانه ام کرده خراب و زیر و رو بنیاد را
داستان مجنون و بوسیدن دختر همسایه ی لیلی را در اسمان شعر در بلاگفا بخوانید
همچنین بمناسبت نیمه شعبان در اسمان شعر در بلاگفا بخوانید
تا دیداری دگر بخت یار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دهن یار چه تنگ و دل من هم تنگ است
گوئی آن غنچه دهن با دل من در جنگ است
لازم به ذکر است که این بیت فی البداهه ارتباطی با خبر و مطلب ذیل ندارد
طرحی نو در اندازیم
قالبی جدید در ( شعر کلاسیک ) غزل فارسی
خبری خوب و قابل توجه برای علاقمندان به غزل پارسی
قالبی جدید در غزل فارسی
قابل توجه دوست داران غزل و شعر پارسی
و کلیه ی نشریات ادبی که قبلا نیز اشعارم را منتشر نموده اند
اعم از روزنامه . هفته نامه . ماهنامه . فصلنامه و و و و
با توجه به اینکه این قالب نو و غزل جدید را بعلت عدم امنیت در نت
برای اولین بار برایم مقدور نیست در وبلاگ و اینترنت بنگارم
در صورتیکه مایل هستید میتوانید از طریق همین وبلاگ
و یا اسمان شعر و غزل در بلاگفا مطلع فرمایید
تا این ( قالب جدید غزل ) ابتدا از طریق نشریات منتشر
و پس از آن در اسمان شعر و غزل فقط همین قالب جدید و زیبا را خواهید خواند
لازم به ذکر است تا کنون هیچکدام از شاعران غزلسرای فارسی اعم از موخر و معاصر
در این فالب و حتی مشابه آن غزل نسروده اند و سرایش دشواری دارد اما زیباست
و متذکر میگردد که این نوع غزل حتی در . عربی . ترکی . کردی . پارسی دری و و و
که مشابه قالب غزل پارسی استفاده می نمایند نیز سرایش نگردیده است
لازم بذکر است در این نوع غزل سعی شده به پیکره و اصل قالب
سنتی و کهن خدشه و صدمه ای وارد نگردد
چرا که در آن صورت نام آن غزل نخواهد بود
تا دگر بار بخت یار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
منصور اگر که چشم تو افتد به دیگری
خــاطر نمی شود که به دیگر بــــپروری
ابیات بیشتری از این غزل را در اسمان شعر و غزل در بلاگفا بخوانید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
زاهدا راه نماز از تو و از من جامی
تا ببینیم که بهتر بشود فرجامی
تا دگر دیدار دل زیباپسندتان شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دلبر راحت جوار کرده دلم بی قرار
راحت از ابروی او بر من و کمتر رسید
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
شرح هجــران گل از بلبل بیدل تو بپرس
او بداند ز چه رو بی سر و سامانی ماست
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
طاقت دل از فراقت گشته طاق
دل نباشد با غم ام در اتفاق
دل زیبا پسندتان شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
هر که مرتب به تب آید ز یار
تب بشود در تن او ماندگار
و ر چه که منصور به تب آمده
غصه ندارد بجز از روی یار
تا دگر بار خدا نکهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر چه با دل می روی آهسته تر
ترسم این دل بشکند آهسته تر
خدا نگهدار شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای دل از دیده ی دلدار به تاب آمده ای ؟
یک نگه کرد و چنین مست شراب آمده ای ؟
تا دگر سرایش دل زیبای شما همراهان عزیز شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دق بکردم من از ین مردم همسایه گریز
با غریبان چه بشادی و به همسایه ستیز
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آنچه کردم بگریزم دلم افتاد به بند
بر من و این دل بیچاره ی در بند بخند
دل زیبای شما شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
سالها در طلبت جنـــگ و جــدل با دل شد
حیف از ین عمر که دل بر گذرش غافل شد
رنج دل میکشم و میکشی ای گل تو مرا
آخر الامر عجب کار دلم مشکل شد
هر چه منصور تمنای تو کردی به وصال
وین عجب دوست و را دشمن و هم قاتل شد
این غزل هشت بیت است تا دگر بار خدا نگهدار منصور