این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای دل تو بگو چرا چنین غمگینم ؟
آیا بشود که بر طـــرب بنشـینم ؟
تا بیتی دگر بخت یار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
هر کس که بگویدم روانیست
بر من بجز از رخت روا نیست
تا سرایش دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
مـــادر به تو شـــــیر بی وفــــائی داده
ابیاتی از این غزل از دل برخاسته در اسمان شعر و غزل بلاگفا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
جملاتی از الهی نامه ی منصور
الهـــــی
در نزد خلق ات به تو افتخار کردم
و در نزد تو با گناهم خود را خوار
تو ببخشای ای دادار
که خطا کارم در رفتار
تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آشنا گر می زند دل را به نیش
چون غریبم با دل و تقدیر خویش
پیوسته شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
تو که در دیده شدی دل بنشستن به چکار ؟
بگذر از من و من را به خودم وا بگذار
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دل چو بشکستی ز من زیبا نگار
دل شکــستن هم ندارد افتخار
تا دگر بار حق نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
خنده ای بر لب نیاید تا که آرامم کند
گریه هم دیگر نباشد تا دمی رامم کند
همیشه کامروا و شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گریه کردم گریه ای پنهان ز او
برده از دل تاب و از من آبرو
گریه کردم گریه ای بس جان گداز
سر به روی دست و گه بر جا نماز
گریه کردم گــریه از درد فـراق
سـر به زانـو گه به دیـوار اتاق
گریه کردم گریه با رمز عبور
چشمم از این گریه افتاده ز نور
گریه کردم گریه ها دارم هنوز
شاید او گوید به دل بر او بسوز
گریه کردم گریه ای منصور وار
طره اش شد حلقه ای بر من چو دار
تا سرایش دگر دل زببا پسندتان شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای که رویت همچو باغ اطلسی
سجده کردم بر تو با دلواپسی
سجده کردم سجده ای پر رمز و راز
همچو منصورت نمی خواهد کسی
غزلی است متفاوت ابیات بیشتر در اسمان شعر و غزل بلاگفا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بگـــذارم که بگویند همه بی دینم
عاشق جام می و جلوه ی فروردینم
بگذارم که جنون در سر منصور بود
همه هشیار ولی من چه کنم گر اینم
تا دگر سرایش شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آنکه از عشق تو از خود ببریدست منم
و آنکه از روی تو صد رنج کشیدست منم
تا دگر سرایش خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
من به خوابم بوسه ای بر آن لب زیبا زدم
بوسه بر لب آمد و بر دل ره غوغا زدم
تا دگر بار حق نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
یک شب شده مهمانت صد ساله دعا گویم
یعنی که تو بازم خوان یکشب شده مهمانی
ابیات بیشتر در اسمان شعر و غزل در بلاگفا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چند بدل سپر شوم تا تو به آن نشسته ای ؟
راه دل و پای مرا از غم هجر بسته ای
تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور