این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ســـر دیوانگـــیم هست و دل چـــالاکی
تو که زهری ز چه رو مرهم و هم تریاکی ؟
شاد کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
درد و مرهم در هم آمد بر سرم
گم شدم در خود نه من من دیگرم
تا دگر بار دلشاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ابیاتی از یک غزل از دل برخاسته
نام غزل (( جلوه ی فروردین )) تعداد بیت پانزده
سخت عجب مانده سرم بر سر این سرٌ وجود
راحت زخـــم مـــرا مــــرهم درد آگـــین داد
گر چه در چنبر زلف و به کــمندت نه کــمند
ولـــی انگار گـــدایی به من مسکـــین داد
و ر غزل داد به منصور و ترنم به خیـــال
به تو بوی گل و هم نرگس و هم نسرین داد
ابیات بیشتر از این غزل در اینجا http://asemanesher.blogfa.com/88071.aspx بخوانید
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
جز روی خوش تو محرمی نیست بیا
بر درد دلم که مرهمی نیست بیا
تا بار دگر خدا نگهدار منصور