این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آتش عشقم به چنین ره کشید
هر نفسم ناله ی وصلی بر اوست
و بیتی از یک غزل زیبای از دل برخاسته
تا روی گل ببینم حـــاصل شــــود وصالی
عمری بغم نشستم سالی ز پی چه سالی !
ابیات بیشتر از این غزل را در اسمان شعر در بلاگفا بخوانید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ز آتش عشقی دل من در گرفت
شعله ی آن خاست به پیکر گرفت
آتش آن پیکر و تن گـــــر گرفت
دست بشد دامن داور گــــرفت
تا مطلع و بیت دگر ای یار وفا دار شادی ببرت باد خدای تو نگهدار