این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ز آندمی دل در غمش بنشسته بود
از جگــــر آید چه آهـــی پر ز دود
مفتی ار فتوی دهد بس کن سجود
دل بیفـــتد در قیــامش بر قــعود
ادامه این غزل را در اینجا بخوانید http://shaeran-shaeran.mihanblog.com/post/36
دل زیبا پسندتان شاد باد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
هر شب نماز شب را با ذکر حق بگفتن
هم به از این نباشد بر کس طرب خریدن
کامروا باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر صلیب آورده ام جان ای حبیب
آشـــنا با تو ولـــی بر آن غـــریب
شاد باشید خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دلـــبر چـو یکی تاب بر ابرو انداخت
از دیده چه آبم که به صد جو انداخت
تا دگر سرایش شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بامدام با مدام من نوشتم یک مداد
تا که امدام کند شاید مدادم بامداد
تمامی اشعار این وبلاگ از سرایشهای منصور گروسی است
شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گــر کشتنــیم زود بکـــش بیش مرنجـان
تا کی به غم و رنج و چنین حال پریشان ؟
تا بار دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
از غم هجران شدم در بند و پیر
من به گیر افتاده ام دستم بگیر
تا دگر سرایش شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
در کوی نیکنامی صد جامه گر دریدن
بهتر ز این نباشد یک دل ز غم خریدن
تا دگر روز شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
از اینم حزینم که در انتظار
نشستم به عمری نیامد نگار
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
با باد صبــا تو همنشینی
صد یوسف و دل در آستینی
دل زیبا پسندتان شاد باد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
نفس خدای خوانان دم بر ریا نباشد
هدف از طواف کعبه بجز از خدا نباشد
مدام شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر که بسوزی به قهر و ر بگدازی به جبر
کی ز تو سر بر کشم وصل توام آرزوست
تا سرایشی دگر شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دیده ی خفته که دیدست چنین وا باشد
بجز از چشم من و راه تو ای مایه ی ناز
تا بار دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چشمی که خــــدا داده نهم آن کف پا را
باشد که رود خاک کف اش چشم دو تا را
تا دگر سرایش خدا نگهدار منصور