این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر لبم می نالم و در سینه گر آهم رواست
ز آنکه چشم دلبرم تیر افکن و هم دلرباست
منکه از خود بی خودم ای همسفر راهی بزن
بهر روی و دیدنش چشمم به در دستم دعاست
تا بار دگر خدا نگهدار منصور