این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ابیاتی از غزل ( مدهوش آغوش )
چه تقدیری برایم گشته پاپوش
که رویت دیدم و نادیده آغوش
کجا از فکر من بیرون بگردی ؟
و یا رویت شود بر من فراموش ؟
خرامان می روی من هم شتابان
نگاهت میکنم دل می زندجوش
غلام روی تو نی گشته منصور
که صد همچون منی کردی تو مدهوش
این غزل ده بیت است تا دیگر دیدار خدا نگهدار شاد باشید منصور
سلام منصور عزیز
.
طبعت همیشه جوشان
.
زبوی جامه ام یک عالمی مست
توبودی در برم ای ناز گل پوش
.
ممنون
دوباره می آیم