این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر سر ننهم بر قدمت عاشق پستم
همسایه گواهی بدهد من ز تو مستم
گفتم به دورنم که بجوش ای سر عشاق
گفت از چه بجوشم که خم می ز الستم
ساقی تو بیا تا که ببینم دمی از وصل
افتاده شدم گر که نگیری تو به دستم
تا دیگر بار شاد و شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ساقیا چون خم می گر چه بجوش آمده ام
به غـــزل باغ تو من بهر خروش آمده ام
دل زیبا پسندتان شاد باد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چه شور و غمزه در آن صورت خوشاب افتاد ؟
که ساز و مطرب و ساقی به پیچ و تاب افتاد
این غزل هفت بیت است تا بار دگر شاد باشید منصور