این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دهن یار چه تنگ و دل من هم تنگست
گویی آن غنچه دهن با دل من در جنگست
تا بار دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چه شور و غمزه در آن صورت خوشاب افتاد ؟
که ساز و مطرب و ساقی به پیچ و تاب افتاد
این غزل هفت بیت است تا بار دگر شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
با که گویم کز تو حالی دیگرم امشب ؟
عاشقم اما به تو عاشقترم امشب
تا بیت دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ابیاتی دیگر از همین مثنوی
ناخدا را بی خدایی تا به کی ؟
بی خدا را ناخدایی هم ز پی
چشم زیبایی چنین مهوش ندید
در خماری عالمی بر خود کشید
طره ی زلفش چنین بی تاب کرد
چشم عاشق هم ز آن بیخواب کرد
این مثنوی سی بیت گشت تا سرایشی دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
این غزل هشت بیت گردید
ابیات بیشتر را در اسمان شعر و غزل در بلاگفا بخوانید
اسمان شعر و غزل و منصور گروسی در فیس بوک هیچ صفحه ای ندارد
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آنچنان مستم ز رویت تن چو تنها می کشم
گر که از عالم بگردی رو ز من ای گل متاب
تا دگر بار خدا نگهدار منصور