این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
نفی و اثباتم چـــه باشد بر وجود
کز ازل بر لم یزل کـــــــردم سجود
خالق کـــون و مکان گـــر ما و غیر
بر زمان و در مکانهــــــا داده سیر
ما چو نی باشیم و جان باشد قمیش
کی ز نی آید صدا بی نفخ و نیش ؟
آنچه منصور از وجـــــود و او بگفت
ذره ای از خــالق و هستی نگفت
تا دیگر بار شاد و شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بوی گل از کـوی تو آورد باد
روی زیبایت گـزندی را مباد
صورتت یادم ز خــالق میکند
کی رود آن صورتت را هم ز یاد
دل بدادیم و غمی اندوختیم
تا ببینیمت نه کم بل هم زیاد
ور چه منصور از تو بس آشفته شد
دل ز این آشفتگی هم شد به باد
تا بار دیگر کامروا باشید منصور