این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
من غلام تو شدم عاشقم و حلقه به گوش
با من ار هر چه کنی کن تو غلامت مفروش
مدام بهاری باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
یکی گفتا : چرا حالت خرابست ؟
بگفتم : دل ز دست او کبابست
شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
نفست بوی گل آورد و نفسگیر شدم
کی بیاید تو وصالت ؟ که دگر پیر شدم
همیشه بهاری باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
همچنین بیتی از یک سروده است که بیت اول آن یک نقطه . بیت دوم دو نقطه
بیت سوم سه نقطه . بیت چهارم چهار نقطه . بیت پنجم پنج نقطه
تا بیت سی و دوم سی و دو نقطه دارد به عدد الفبای
زبان شیرین پارسی که بیت اخر انرا می خوانید
و سی و دومین بیت که سی و دو نقطه دارد
نغمه ی بلبل اگر فصل بهارست هزار
ز شراب لب شیرین دهنان گشته بلند
دل زیبای شما عزیزان مدام شاد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
مطلع غزلی بدون نقطه این غزل ده بیت است
و از بیت اول تا بیت اخر ان نقطه وجود ندارد
امر اگر کردی مطاعم ای که آمر در دلی
درد دل دارم الهی کو دوائی همدلی ؟
لازم بذکر است بجز نام منصور که یک نقطه دارد در این غزل نقطه نیست منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دل رفت و همی هوار از او خاست
هم بوسه که در بهار از او خواست
دل زیبایتان شاد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
شب نشینم تا ببینم روی زیبای گلم
من به نجوا هر شبم هم با خیالش هم دلم
کامروا باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
شرمم آید ز دل از بسکه گرفتار تو شد
عمری اندر پی تو واله و بیمار تو شد
شاد و بهاری باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
هر که بر روی تو دارد نظری با هوسی
من دیوانه تو را بهر خودت می خواهم
بهاری باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
در عجب باشم من این دندان صد سالم دمید
دیده ام آن روی زیبایش چرا یک دم ندید ؟
لحظاتی شاد و عمری طویل داشته باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای صاحب درایت بر گویمت حکایت ؟
ما را لبی کفایت او را نشد عنایت
مدام بهاری باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر گرد و ببین پشت سرت خون که چه جاریست
عاشق کشی ای یار بگو این که چه کاریست ؟
بهاری باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر دهنش غنچه شد گر به رقابت بهار
پرده ی عصمت درید تا که بماند نگار
سبز روزگار و بهاری باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر چه بی روی خوشش ساغر می بر دوشیم
از ازل بهت وی و تا به ابد خاموشیم
همچون گلهای بهاری با طراوت باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
سرگذشت من و دل از در این خانه بپرس
که دلم سوخته و دیده بر آن گشته سپید
دل شما نیز مدام شاد باد منصور