این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بی گمان شک تو مکن مقصد و منظور منی
ای که سرو چمن و گل تو به هر انجمنی
یک قـــدم باز تو بردار که بینـــم قـــد ناز
ناز من همدم من دل ز چه رو می شکنی ؟
بلبلم بر گل رویت کــــه به نظم آمده ام
خواب نازت نگرم گر چه سخن می نکنی
و ر بیادت بنشینم همه دم چشم به راه
نروی از نظــــرم یک مــژه بر هم زدنی
تا دیگر سرایش شاد و کامروا باشید منصور