این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بوی گل از کـوی تو آورد باد
روی زیبایت گـزندی را مباد
صورتت یادم ز خــالق میکند
کی رود آن صورتت را هم ز یاد
دل بدادیم و غمی اندوختیم
تا ببینیمت نه کم بل هم زیاد
ور چه منصور از تو بس آشفته شد
دل ز این آشفتگی هم شد به باد
تا بار دیگر کامروا باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چند نالم همچو نی آشفته ی خوبان شدم
دل به درد آمد ز بس در بند مهرویان شدم
مدام شاد باشید منصور