این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گــــر چنین دل ببری دل به جــــنون خواهد شد
که چنان رفت و چنین گشت و چه خون خواهد شد
این غزل از دل برخاسته دوازده بیت است تا دگر بار شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
من آن مــرغم که سر در بال غم دارم
تو را ای نازنین خوبم ز دنیا هم چه کم دارم
ای کمانکش با کمانم بیش از این بازی مکن
تو به ابرو در کمــانی من کمر اندر کمان
تا دگر بار شاد و سر افراز باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
سالی سپری شد که ببینیم وصالی
عمری بسر آمد ولی از عشق چه حالی
دیــــــوانه نداند گــــــذر دور زمان را
لب تشنه نخواهد بجز از آب زلالی
این غزل از دل برخاسته هشت بیت است تا دگر بار خدا نگهدار منصور