-
مطلع و مقطع غزل ( مرغ سحر ۱۲ ) هشت بیت است
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 19:53
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است شب خواب درت گشتم و در باز نیامد و ز مرغ سحر شب شد و آواز نیامد و آنجا که غریبست همی ناله ی عشاق منصور و دلش بود و چه دمساز نیامد تا مرغ سحر دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( قریب غریب ) چهار بیت است
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 18:25
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است من قریبم به تو ای یار غریبم مگذار بر در غم تو چنین زار و قریبم مگذار تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( خرمن سوخته ) هفت بیت است
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 17:22
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است خرمن عمر مرا خرمن مو سوخته است و ز ازل چشم مرا بر در خود دوخته است تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( دین و دل رفته ) هشت بیت است
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 21:05
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است در پی یک رخ زیباست چنین بی دینم هر کجا می نگــرم آن رخ زیبــا بینم تا دگر بار خدا نگهدار منصور
-
بیتی بداهه
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 20:58
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است درمانده شدم بسکه دلم می بازم او می رود و من پی دل می تازم تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۱۱ ) شش بیت است
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 19:52
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ز آن دمی رفته ز بر در پی یک تسکینم مرغ زیبای سحر کو دل روشن بینم ؟ تا دگر مرغ سحر خدا نگهدار منصور
-
بیتی بداهه
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 18:17
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است گل برده دل ز دستم و ز دست او حزینم یارب من از تو خواهم هرگز غمش نبینم تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
بیتی از غزل ( دانم نمی توانی ) هشت بیت است
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 17:15
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است در این غزل دل به اسب سرکشی تشبیه گشته که رام نمی شود کافر افسار نوعی دهنه و افسار است که بر دهن اسب سرکش زنند این غزل هشت بیت است ابیات بیشتر در اسمان شعر و غزل بلاگفا دل گر طلب نکرده مهمیز و کافر افسار بر زن تو کافر افسار منصور اگر توانی تا مرغ سحر خدا نگهدار منصور
-
بیتی بداهه
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 12:01
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است شرمنده شدم از دل خود بسکه دویدم دنبــــال رخ اش در همه جا یار ندیدم تا مرغ سحر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۱۰ ) هشت بیت است
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 20:31
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است من خفته و مرغ سحری پر ز خروش دیگ دل خفتگان به کی آید جوش ؟ تا مرغ سحر دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( دل آزار ) هفت بیت است
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 18:32
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ما ندیدیم که مهمان به جفا بیرون کرد ؟ با ضیافت دل مهمان خودش پر خون کرد ؟ تا مرغ سحر خدا نگهدار منصور
-
بیتی بداهه
یکشنبه 25 دیماه سال 1390 17:25
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ز آن شبی جام شرابی بشدی در دستم من از آن شب همه دم از می او سر مستم تا مرغ سحر خدا نگهدار منصور
-
بیتی بداهه و بیتی از غزل ( رنج تو رنج من است ) چهار بیت است
شنبه 24 دیماه سال 1390 20:40
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است چشم تنها در غم یارت به تنهایی ببار تا ببینی تلخی بی بودنش در روزگار بیتی از غزل ( رنج تو رنج من است ) آنکه فکرش متاثر نشود از دگر آدم مشمار چه غم و درد و پریشانی و یا رنج و ملال تا دگر بار و مرغ سحری دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع عزل ( مرغ سحر ۹ ) پنج بیت است
شنبه 24 دیماه سال 1390 17:43
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آنچنـــان روی تـــو شب در برم آمـــد بنشست که از آن شب همه شب مرغ سحر خوان شده مست تا مرغ سحری دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع و مقطع غزل ( مرغ سحر ۸ ) ده بیت است
شنبه 24 دیماه سال 1390 16:37
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است هر سحر مرغ آن دهد هشدار فـــاتقـوالله یا اولـــی الابصــــار دل دیوانه گـــان عــالم شــور همچو منـــصور می شود تبدار تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر 7 ) شش بیت است
شنبه 24 دیماه سال 1390 13:44
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ای مرغ سحر آنچه به گفتار تو گفتی از پرده ی دیبــــاچه پنـــدار بگــــفتی تا دگر بار خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۶ ) پنج بیت است
شنبه 24 دیماه سال 1390 12:23
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است مرغ سحری از من و هم دربدری گفت بر شاخ غم آمد همه از بی بصری گفت تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۵ ) شش بیت است
شنبه 24 دیماه سال 1390 11:16
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است مرغان سحر هر سحر از یار بگویند با ناله و پیوسته و بسیــار بگویند مطلع غزل یعنی بیت اول غزل و مقطع غزل یعنی بیت آخر غزل مثلا این مرغ سحر ۵ شش بیت است که فقط مطلع آن نوشته شده است و شش بیت هم ۱۲ مصرع است تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۴ ) پنج بیت است
جمعه 23 دیماه سال 1390 18:32
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است هر سحر مرغ سحر شور دل آورد به سر خفتگان از چه بخوابید سحر شد در بر تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۳ ) هشت بیت است
جمعه 23 دیماه سال 1390 16:48
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است گر چه عمریست در این وادی غم حیرانم تو بگو مرغ سحر بهر چه سرگردانم ؟ تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۲ ) شش بیت است
جمعه 23 دیماه سال 1390 13:38
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است سحرم مرغ سحر نغمه ز مخموری داد نغمه از شور دل و ناله ی منصوری داد تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( مرغ سحر ۱ ) هفت بیت است
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 21:12
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است در چـراگاه چـرا مرغ سحر خواند چه دوش که چرا این همه غم بر دل و این شانه و دوش ؟ ابیات بیشتری از این غزل در اسمان شعر و غزل در بلاگفا همچنین غزلهای بیشتری از مرغ سحر در اسمان شعر و غزل در بلاگفا بخوانید تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( خنده ی نگار ) هفت بیت است
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 19:58
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است گفتم اینـــبار دلم را ندهم دلبندی دل من رفت نگارا ز دمی می خندی تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
بیتی بداهه
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 18:37
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آنکه بوی گل از آن مو و دَمَش می آید آنقدر هست صدای قدمش می آید تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( شب نشین عشق ) ده بیت است
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 15:14
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آن چنانم ز تو گر تیغ زنی تمکینم دلبرا یک قدمی نه به سر بالینم ابیات بیشتر در اسمان شعر و غزل بلاگفا منصور
-
بیتی بداهه
پنجشنبه 22 دیماه سال 1390 13:54
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است چه باری گشته بر این دل خداوندا چه می بینم به مــردابی فـرو گشتم که پایانش نمی بینم تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
بیتی از غزل ( یار جفا پیشه ) این غزل هفت بیت است
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 21:35
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است و این هم بیتی از یک غزل از دل برخاسته من دل به وفا یار ز بهرم چه جفا خواست ای وای من از داد من اضــداد هــوا خاست تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( شور و شیدائی ) هشت بیت است
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 19:58
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است کــو دلــی کز دیدنت شیدا نشد ؟ یا دو چشمت دیده ز آن رسوا نشد تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( دل شکسته ) هشت بیت است
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 18:05
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است کــشتی من و بازم ز تو من بین که چه مستم و ز روی تو دیوانه شدم جام شدم فتنه شکستم تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( به غم نشسته ) ده بیت است
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 15:36
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است در سینه بسی غم بود و سوز نهانی ســر در پر غــم دارم و انگــار ندانی تا بار دگر خدا نگهدار منصور