این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
لطف او را گر نبیند چشم کور
پس چه فرقی بین آن شد با ستور ؟
گل درون غنچه گر مستور شد
این چنین از سوی او مامور شد
نقش صورت گر چنین زیبـــا کشید
یا صــنم را قــــامتی نیک آفـــرید
ستور = چهار پا این مثنوی بیست و دو بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
نوشیـــدن آب دهــنش به ز شرابست
دل بهر یکی جرعه از آنهم به شتابست
تا بیت دگر باد خدای تو نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
اینهمه من بوده ام با تو نبودن چه سود ؟
گر تو نباشی برم غم همه بود و نبود
تا دگر بار دلشاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر طواف دل به از بر سنگ و گل کردن طواف
و آن دلی شد بی محبت از وصالش شد معاف
این غزل هفت بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
الــــــهی نامه
الهی
چشم بصیرتم ده
تا سیرتم زیبا گردد
تا دگر بار شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر لب آمد جان و لب جانانه را بر خود ندید
کــــز همه ببریده ام اما ز تو نتــوان برید
بقیه این غزل را در اینجا بخوانید http://asemanesher.blogfa.com/post-193.aspx منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
از سوی تو گر بر سر من جز ستمی نیست
بر دل چه بگویم ز تو جر بار غمی نیست
تا بیت دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
افروختم از چشم و نگاهی که تو داری
هم سوختم از صورت ماهی که تو داری
همیشه عاشق پیشه باشید منصور
این وازه ی زیبای سخن بیش ز قند است
من سکوت از عشق تو آموختم
در حضورت با سخن لب دوختم
بیتی از یک مثنوی عارفانه بیست بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
حالم از او نتوان گفت که داند چونم ؟
دست من دامن او گر نرسد محزونم
تا دیگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
این غزل هشت بیت گردید
ابیات بیشتر را در اسمان شعر و غزل در بلاگفا بخوانید
اسمان شعر و غزل و منصور گروسی در فیس بوک هیچ صفحه ای ندارد
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دل ز من و رو ز تو ای خوش جمال
قد ز تو و از من عــــاجز خــیال
شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
من صید تیر خورده ی از پا فتاده ام
پنهان چرا کنم که دل از دست داده ام
هشت بیت است ابیات بیشتر در بلاگفا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای دل تو اگر که در عذابی من بیش
غم گر تو خوری به من مده پیشاپیش
تا بیت دگر باد خدای تو نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
من آن منصور مهجورم که هجرم در بلا کرده
به عشق دانه و دامی چنینم مبتلا کرده
تا بیت دگر شیرین کام باشید منصور