این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
شنیدم گربه ای با سگ بشد جفت
درون حجله با او این چنین گفت
که دیگر دشمنی با هم نداریم
و گر بوده کنــــارش می گذاریم
که بر تـــو همسرم ای نازنینم
نگاه چپ ز چشمـــانت نبیــنم
بگفــتا سگ عزیزی ای دلارام
که غیر از تو نگیرم من ز کس کام
این حکایت سی و پنج بیت است شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
از بسکه بدنبال تو گشتم نفسی نیست
عمریست مرا همدم و هم همنفسی نیست
شاد و کامروا باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
نه جوانان ز فراق تو همی دلگیرند
بلکه دنبال وصالت چه روان بس پیرند
نام غزل ( غم دل ) تا بار دگر شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
عالمی دنبال دل دل محو اوست
کو به کو اندر پی اش در جستجوست
تا دگر بار شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
اگر او از برم رفته زیانش را نمیخواهم
که رازی دارد او با من عیانش را نمیخواهم
تا بار دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دل من بی گل رویت چه غـــریبانه بمـــرد
هر شب از هجر رخت چشم من استاره شمرد
تا مطلع و بیت دگر ای یار وفا دار همواره خدای تو بود یار و نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر چه آمد یک سخن با ما نگفت
از نگاهش صد هزاران گل شکفت
ابیات بیشتر در اسمان شعر و غزل بلاگفا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر طاق و رخ ماهـرخی گاه نمازست
ایدل منشین هلهله کن وقت نیازست
تا دگر روز بهروز باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
اگر شک بر دلم داری نهانی امتحانش کن
ز بهر خود تو ای جانا دو چشمت را نهانش کن
دل زیبا پسندتان شاد باد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آسمان شعر و غزل در بلاگفا با مطلع غزلی زیبا بروز شد
تا بار دگر شاد مانید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
شبی تاریک و ره باریک و من زار
خــــدایا رحمتی رو شد به دیوار
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
صورت از یارست و دل دنبال اوست
خانه خانه کوچه کوچه کو به کوست
تا بار دگر بیت دگر شاد بمانید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ز هر چشمی که دیدم من چه با خود بر سر جنگم
به سیلی صورتم سرخ و ز پا دائم چه می لنگم
تا بیت دگر باد خدای تو نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آن چنان از گل روی تو ز خود بی خبرم
که نه سر ز پا شناسم نه که پایی ز سرم
تا مطلع و بیت دگرم باد خدای تو نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بهارست و یار و در اندر کنار
و گر نه مرا با بهاران چکار ؟
خدا حافظ ای یار شیرین عذار منصور