این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چند از آن رو همچو نی از دل برون آید نفیر ؟
تا کی از هجران بگویم گشته ام فرتوت و پیر ؟
تا بار دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
از غم هجران شدم در بند و پیر
من به گیر افتاده ام دستم بگیر
تا دگر سرایش شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
فتنه در باغ طرب از دم آن یار افتاد
نار هجران به دل از آتش زنٌار افتاد
تا بار دگر شاد باشید منصور