این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دل عاشق همه غم باشد و خواب نه بر تمکین است
عاشقی کـــی بود از آنکـــه ســـرش بالین است
تا مطلع و بیت دگر ای یار وفادار
شادی ببرت باد خدای تو نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ز تـــاب ابرویش دل گـشــته بی تـــاب
ز چشمش هم دو چشمم گشته از خواب
همیشه عاشق پیشه باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دلم پر درد و پر رنجست
نمیدانم کجا گنج است
من آن خلوت نشین در زیر مهتابم
همه شب بهر او بی خواب بی خوابم
در این بیغوله ی تاریک بس ناجور می خوابم
در این سرمای جانسوز و شب دیجور در خوابم
صدای زوزه ی گرگی ز دورا دور می اید
دلم در شور می اید
عجب پر درد و پر رنجست
این شعر نو و بداهه سرایی بسیار طولانی گردید شاد باشید منصور