این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دهن یار چه تنگ و دل من هم تنگ است
گوئی آن غنچه دهن با دل من در جنگ است
لازم به ذکر است که این بیت فی البداهه ارتباطی با خبر و مطلب ذیل ندارد
طرحی نو در اندازیم
قالبی جدید در ( شعر کلاسیک ) غزل فارسی
خبری خوب و قابل توجه برای علاقمندان به غزل پارسی
قالبی جدید در غزل فارسی
قابل توجه دوست داران غزل و شعر پارسی
و کلیه ی نشریات ادبی که قبلا نیز اشعارم را منتشر نموده اند
اعم از روزنامه . هفته نامه . ماهنامه . فصلنامه و و و و
با توجه به اینکه این قالب نو و غزل جدید را بعلت عدم امنیت در نت
برای اولین بار برایم مقدور نیست در وبلاگ و اینترنت بنگارم
در صورتیکه مایل هستید میتوانید از طریق همین وبلاگ
و یا اسمان شعر و غزل در بلاگفا مطلع فرمایید
تا این ( قالب جدید غزل ) ابتدا از طریق نشریات منتشر
و پس از آن در اسمان شعر و غزل فقط همین قالب جدید و زیبا را خواهید خواند
لازم به ذکر است تا کنون هیچکدام از شاعران غزلسرای فارسی اعم از موخر و معاصر
در این فالب و حتی مشابه آن غزل نسروده اند و سرایش دشواری دارد اما زیباست
و متذکر میگردد که این نوع غزل حتی در . عربی . ترکی . کردی . پارسی دری و و و
که مشابه قالب غزل پارسی استفاده می نمایند نیز سرایش نگردیده است
لازم بذکر است در این نوع غزل سعی شده به پیکره و اصل قالب
سنتی و کهن خدشه و صدمه ای وارد نگردد
چرا که در آن صورت نام آن غزل نخواهد بود
تا دگر بار بخت یار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
منصور اگر که چشم تو افتد به دیگری
خــاطر نمی شود که به دیگر بــــپروری
ابیات بیشتری از این غزل را در اسمان شعر و غزل در بلاگفا بخوانید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
زاهدا راه نماز از تو و از من جامی
تا ببینیم که بهتر بشود فرجامی
تا دگر دیدار دل زیباپسندتان شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دلبر راحت جوار کرده دلم بی قرار
راحت از ابروی او بر من و کمتر رسید
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
شرح هجــران گل از بلبل بیدل تو بپرس
او بداند ز چه رو بی سر و سامانی ماست
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
طاقت دل از فراقت گشته طاق
دل نباشد با غم ام در اتفاق
دل زیبا پسندتان شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
هر که مرتب به تب آید ز یار
تب بشود در تن او ماندگار
و ر چه که منصور به تب آمده
غصه ندارد بجز از روی یار
تا دگر بار خدا نکهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر چه با دل می روی آهسته تر
ترسم این دل بشکند آهسته تر
خدا نگهدار شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای دل از دیده ی دلدار به تاب آمده ای ؟
یک نگه کرد و چنین مست شراب آمده ای ؟
تا دگر سرایش دل زیبای شما همراهان عزیز شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دق بکردم من از ین مردم همسایه گریز
با غریبان چه بشادی و به همسایه ستیز
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آنچه کردم بگریزم دلم افتاد به بند
بر من و این دل بیچاره ی در بند بخند
دل زیبای شما شاد بادا منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
سالها در طلبت جنـــگ و جــدل با دل شد
حیف از ین عمر که دل بر گذرش غافل شد
رنج دل میکشم و میکشی ای گل تو مرا
آخر الامر عجب کار دلم مشکل شد
هر چه منصور تمنای تو کردی به وصال
وین عجب دوست و را دشمن و هم قاتل شد
این غزل هشت بیت است تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر چه به وصل تو یار گشته دلم نا امید
لیک ز هجر تو هم چون دل من کس ندید
تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
آسمان شعر و غزل در بلاگ اسکای امروز یکساله شد
و گام به دومین سال فعالیت خود گذاشت
با تک بیتی فی البداهه
من چه کردم که چنینم ؟ ز دلم غم بردار
دشمنم هم نکشد آنچه کشیدم ز تو یار
تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
با مطلع و بیت دگر ای یار وفا دار
تا بار دگر باد خدای تو نگهدار
تو که بر درد دل من همه دم تسکینی
حالت رنج مرا در غم خود می بینی ؟
منصور