این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
فرصت نمی شود که کنم احترام تو
یا رخصت این کـه بگیرم ز کام تو
تا دگر بار شاد مانید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
اخـــتری از باخـــتر آمد پدید
همچو نورش هم بعالم کس ندید
این مثنوی سی و پنج بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بداهه سرایی رباعی
بر من مگذر که حــال دیگر دارم
و ز دست خمار درد در سر دارم
گفتم که نگویمت ولی دل نگذاشت
نی لب هوس و نه عشق بستر دارم
تا دگر بار دل زیبا پسندتان شاد باد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر چه چنین سرخوشم بار غمش میکشم
خـــنده اگر بر لبم در دل از او آتشـــم
این غزل هفت بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
به من سوخته دل از غم جانانه بگو
و ر نشد از غم او از می و پیمانه بگو
تا بار دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
نفی و اثباتم چه باشد بر وجود
کز ازل بر لم یزل کردم سجود
این مثنوی را در اینجا بخوانید Http://asemanesher.blogfa.com/post-359.aspx منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
یاد رویش چو بشد چون خم می میجوشیم
ما نه آنیم که در وقت طرب خاموشیم
این غزل هفت بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای گل غنچه دهن اینهمه مستور مرو
بهر دین و کــرمت از بر منصور مرو
این غزل ده بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چهره ی زرد من از درد تو دارد خبری
تا کی این بیکسی و بیخودی و در بدری ؟
تا دگر بار خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
من نبودم که تو را در دل من جایی بود
حاصلش بعد وجود این همه شیدایی بود
تا دگر بار دل زیبا پسندتان شاد باد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
مده اندرز من کاندر ز کوی اش
نه بیرون میروم دیدم چو رویش
این غزل هشت بیت است شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
الی محبوبنی عن حـــالنی ذکــر اللیالی
فقل منصورک عن عشقها فی الاشتعالی
ابیات بیشتر در اینجا http://asemanesher.blogfa.com/88093.aspx منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گر که تو مرد رهی سفره چرا جا نماز ؟
دل به بر او ببر تا کــه بر آری نیاز
این غزل هفت بیت است منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بر سر کوی ات شده ام من مقیم
تا برســـد مشهدِ یـــومٍ عظـــیم
این غزل تضمینی است بر ایه ۳۷ سوره مبارکه مریم منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
یاد من آمد که شبی در بهار
دلبر زیبــــا کمـــر اندر کـــنار
این غزل ده بیت است منصور