-
بیتی از سروده ی ( آتش وصل ) این سرایش سی بیت است
سهشنبه 1 آذرماه سال 1390 18:52
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ایــدک الله که ای خــــوب روی کشته مرا صورت و آن خلق و خوی تا دگر بار خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( اسیر نگاه ) این غزل نه بیت است
جمعه 27 آبانماه سال 1390 18:07
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است دزدیده نگه کردم و عمری چه اسیرم یکــبار دگر گر کـــنم از شـوق بمیرم تا دگر سرایش دل زیبا پسندتان شاد بادا منصور
-
ابیاتی از سروده ی ( زنگه زنگه دار دار ) بیست و سه بیت است
جمعه 27 آبانماه سال 1390 10:51
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آنکه گفتی زنگه زنگه دار دار دیدی اندر فاضلابش شد قرار ؟ خوش بگفتا مولوی ای مرحبا ( این جهان کوه است و فعل ما ندا ) تا دگر بار خدا نگهدار منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 20:30
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است به زمستان چو بهاری گل زیبای سپید دیده بگذار بگویم چو تو در عمر ندید تا دگر بار دل زیبای شما بهاری بادا منصور
-
ابیاتی از غزل ( دل باخته )
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 18:41
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است گر صف کشند جمله ی خوبان تو بهتری اندر خیــال و فکر و ضمیرم مکرری منصور اگر که چشم تو افتد به دیگری خاطر نمی شود که به دیگر بپروری این غزل هشت بیت است تا دگر بار خدا نگهدار منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
پنجشنبه 26 آبانماه سال 1390 13:18
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است از دست تو و دل و حریفم دستی همه شب چه بر لطیفم تا دگر بار شاد باشید منصور
-
مطلع غزل ( اشک و دامان ) این غزل هشت بیت است
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 18:31
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است اشک گرمی که بر این دیده و دامان من است حـــاصل عشق تو و دیدن پنهـان من است تا دگر سرایش خدا نگهدار منصور
-
ابیاتی از غزل ( سلطان عشق ) این غزل بیست و دو بیت است
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 19:20
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آن چنانم کز او پریشانم چه کنم بر امید جــــانانم حالتی دارم از قیامت او قامتش می کشد بفرمانم به قفا می کنم نگه هر دم تا ببینم چه می رود جانم گر چه سر بر هوای او بکشم سر از او هم همی گریبانم من به سختی و او به آسانی می کشد می رسد بلب جانم هر که دارد به ملک پادشهی مفتخر هستم اوست...
-
ابیاتی از غزل ( مه جبین )
دوشنبه 16 آبانماه سال 1390 13:37
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است به مـــــرگم می کشانی غـم نبینی تو در شب هم چو روزت مه جبینی بسی منصور از آن عشقت خرابست به دل گفتم تو حق داری غمینی ابیاتی بیشتری از این غزل در اسمان شعر در بلاگفا بخوانید منصور
-
توضیحی در مورد غزل ( مست عشق )
یکشنبه 15 آبانماه سال 1390 21:55
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است با توجه به اینکه غزل ( مست عشق ) که پانزده بیت است و فقط پنج بیت از آن در اسمان شعر و غزل در بلاگفا درج شده شهد از تو و این سخن نه از ماست کز مهر توام کـــمر نشـــد راست شیرین سخنی نه شد ز منصور روی تو چنین به شور و غوغاست از سرایشهای اینجانب می باشد و نظر به اینکه این ابیات مورد...
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
یکشنبه 15 آبانماه سال 1390 21:01
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است نگــذارند ببیــنم رخ او دلــتنگم بکجا سر بدهم ناله و این آهنگم ؟ تا دگر سرایش خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( بوتیمار ) این غزل هفت بیت است
یکشنبه 15 آبانماه سال 1390 18:49
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است خم پی خورده شدم بسکه کشیدم غم یار عمری اندر پی او دل شده چون بوتیمار تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( ماه دلارا ) این غزل هشت بیت است
شنبه 14 آبانماه سال 1390 17:22
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است نظر کجا بکنم من به غیر ماه امشب ؟ بیاد روی توام کو که جان پناه امشب ؟ تا بار دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( وادی فریاد ) این غزل دوازده بیت است
چهارشنبه 11 آبانماه سال 1390 17:26
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است بر بام تو ما را که پریدن نگذارند نازی ز رخت هم چه خریدن نگذارند بزودی ابیاتی از این غزل در اسمان شعر و غزل در بلاگفا منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
دوشنبه 9 آبانماه سال 1390 19:26
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است تا دست من و دامن آن سرو چمان است جان بر لب و لب از غم او هم بفغان است تا دگر بیت و دگر بار خدا نگهدار منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
دوشنبه 9 آبانماه سال 1390 17:10
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است از در لــطف آمــده ام با وفــا پس تو مکن اینهمه بر من جفا تا دگر بیت خدا نگهدار منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
شنبه 7 آبانماه سال 1390 19:14
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است دیوانه شدم بسکه دغل من دیدم در گریه ولی بر لب خود خندیدم تا دیداری دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( جمال زیبا ) این غزل هفت بیت است
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1390 19:10
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است دیده سیرش نشود هر چه در او سیر کنم چشمم ار بسته بود به که نظر غیر کنم دل زیبا پسندتان تا دگر دیدار شاد بادا منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 20:07
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است بازم آمــــد که شب و درد دلـــم بالا شد دارویش هم چه بگویم ؟ لب آن رعنا شد تا سرایشی دگر خدا نگهدار منصور
-
مطلع غزل ( ز ره مانده ) این غزل یازده بیت است
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 20:02
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است زاهد ره مسجد است و طامات خــم خــورده رود سوی خــرابات ابیاتی از این غزل را در اسمان شعر و غزل در بلاگفا بخوانید منصور
-
مطلع غزل ( شور شکر ) این غزل هشت بیت است
دوشنبه 2 آبانماه سال 1390 17:34
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است گر چـه بیمـــار توام داروی بیمـــارانی غنچه ی لب چه بود شور شکر دارانی تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور
-
دو بیت از غزل ( خال پای یار ) این غزل هفت بیت است
یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 17:59
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است من بوســه نخواهم ز لــبت یار خدا را مهلت بده تا بوسه زنم آن کف پا را خالی کف پا داری و منصور بر آنست تا بوســـه زند بر کف آن پای نگـارا تا دگر سرایش دل زیبا پسند شما شاد بادا منصور
-
شعر نو ( اگر من جای گل بودم ) بنقل از اسمان شعر و غزل در بلاگفا
یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 16:23
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است اگر من جای گل بودم شبی سرد و زمستانی و یا کولاک و بارانی درون لانه ی یک بلبل سر در پر تنها و یا در خانه ی یک عاشق دلداده ی رسوا خودم را هست می کردم دلش سرمست می کردم اگر من جای گل بودم برای کودکی تنها بدون مادر و بابا یتیمی یکه در دنیا بدستش پرپر و بویم بکفش پاره اش تا هست میکردم در...
-
بداهه سرایی شعر نو ( تو دگر کی هستی ؟ )
جمعه 29 مهرماه سال 1390 17:24
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است تو دگر کی هستی ؟ که دلم را بردی بسوی بد مستی ز تو بر تکفیرم نه که بر تدبیرم ز چه دل را بردی ؟ تو دگر کی هستی ؟ به دلم بنشستی به نظر چون حوری به تو گر نزدیکم ولی از من دوری تو دگر کی هستی که دلم را بردی بسوی بد مستی همه گر شوری تو غم منصوری تو تو دگر کی هستی ؟ تا دگر بار خدا نگهدار...
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
جمعه 29 مهرماه سال 1390 11:47
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است تا چند نشینم و نظر به درگاه کنم ؟ از بهر رخی ماه همی آه کنم ؟ تا دگر سرایش خدا نگهدار منصور
-
دو بیت از غزل ( دوست بی ریا کجاست ؟ )
چهارشنبه 27 مهرماه سال 1390 12:08
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است رفیق خوشدل و بی غش بمن بگو تو کجاست ؟ ز چشم حسرت بی مایه گان عجب غوغاست نه کوله بار طـــراوت نه کوره راه امــــید شکسته دست رفقاقت نه حرمتی بر جاست ابیاتی از این غزل از دل بر خاسته را در اسمان شعر و غزل در بلاگفا بخوانید منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
سهشنبه 26 مهرماه سال 1390 19:19
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آن دمی دیدم تو را خوردم زمین دست افتــــاده نگیری نازنین ؟ تا دگر بار بخت یار خدا نگهدار منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
دوشنبه 25 مهرماه سال 1390 17:38
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است آنچه دیدم من از آن روی خوش و رب ودود یادم آمد که نموده است چه خلقت به وجود تا دگر بار خدا نگهدار منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
شنبه 23 مهرماه سال 1390 17:13
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است وجودم وقف رویت شد چه حاصل که عمرم شد ز هجرت محو و باطل تا بیت دگر باد خدای تو نگهدار منصور
-
بیتی فی البداهه که امید است غزلی دلنشین گردد
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1390 20:24
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است شوری به دل افتاده که گفتن نتوانم امشب ز غمش راحت و خفتن نتوانم من غنچه ی پژمرده ی این باغ و خزانم افسوس من اینست شکفتن نتوانم این غزل هشت بیت گردید تا دگر بیت شاد باشید منصور