این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
شهد از تو و این سخن نه از ماست
کز مهر توام کمر نشد راست
کف بر لب و دف به دست من شد
رقصی چه در این میانه بر پاست
شیرین نه منم ز شور روی اش
شوریده شدم لبش چو حلواست
هر جا سخن از نماز باشد
بر طاق تو هم که سجده بر جاست
شیرین سخنی نه شد ز منصور
روی تو چنین به شور و غوغاست
تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور
سلام.
هر دفعه که میام تعدادی از شعراتونو میخونم.
واقعا زیباست و شور انگیز
چه زیبا عشق و احساس و دلدادگی را در هم حل میکنید
احساس میکنم این اشعار زیبا از غوغای درون شما سر چشمه میگیرن.
امید وارم همیشه پر شور و جوان باشید.
یا علی.