این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
هر که عاشق شد که چون فرهاد نیست
ای بسا صـــد ناله یک فــــــریاد نیست
گـــر چه هــر دو گـــفته بر یک ره بود
لکن از حلاج چــون شـــداد نیست
تا بار دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
در گرفت این دل ز بس فریاد کرد
نالـــه ها از تیر آن صیــاد کـــرد
در گرفت = آتش گرفت شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
پنهان چرا کنم که مرا داد از دل است
بی او کجا روم که چه فریاد از دل است
تا دگر بار شیرین کام باشید منصور