این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دلی دارم به امــــید نگـاهی
ندارد کس به این مخروبه راهی
تا بار دگر دل زیبای شما بهاری باد منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
به خوابم آمدی همچون بهاران
پر از گل بودی و چشمم چو باران
تو غرق نور و من چون ابر ریزان
تو با لبخند و من نالان نالان
تا دیگر بار بهار دل باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
طلب کردم لبت کارم به غم شد
کمر چون طاق ابروی تو خم شد
و یک خم از من و یک خم ز ابروت
ز طاق ابرویت بر من ستم شد
تا بار دگر خدا نگهدار منصور