این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ســینه هم از دست خــون آلــود اوست
خون بیاید از دو چشمم همچو جوست
تا سروده ای دگر خدا نگهدار منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دلـــبر چـو یکی تاب بر ابرو انداخت
از دیده چه آبم که به صد جو انداخت
تا دگر سرایش شاد باشید منصور