این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
فتنه در باغ طرب از دم آن یار افتاد
نار هجران به دل از آتش زنٌار افتاد
تا بار دگر شاد باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ای خلیلی که جلیل از تو به تعریف آمد
تو همانی که در آتش به سکوت آمده ای
شاد و شیرین کام باشید منصور
این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
بازم این دل آتشی از سر گرفت
دیده چشمش دید و غم پیکر گرفت
تا بار دگر خدا نگهدار منصور