این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است تو می دانی چرا من مرغ شب خوان شباهنگم ؟ ز بسکه از شبان دلگیر و دلتنگم و آندم که همه مرغان کنار جفت خود در خواب و مدهوشند قناریها و بلبلها همه خاموش و بی هوشند من آندم تا سحر مرغ شباهنگم یکی شب بر سر بام یکی خانه نه ویرانه بدیدم کودکی را زار می گرید قطعات بیشتری از این شعر نو را در اسمان شعر در بلاگفا بخوانید منصور |