این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است بداهه سرایی شعر نو هر چه گشتم در افکارم من به او بدهکارم او نمی خواهدم اما عاشق او و دیدارم هر کجا می رسم به بانگ بلند گویم او هست یار و دلدارم گر چه بر من جفا بنمود دائما وفا دارم هر شبم چه شبگیرم عاشقی به تقصیرم من به او بدهکارم ادامه دارد تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور |