این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است این دلی با او مدارا می کند با من بی چاره دعوا می کند هر چه کردم تا گریزم من ز دل بازم او حاشا و غوغا می کند بار عشقی را کشیدم پشت خویش من کشان او هم تماشا می کند گوییا منصور اینجا مجرم است یار و دل با او چه دعوا می کند این غزل بداهه هشت بیت گردید شاد باشید منصور |