این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
دامنت کو که شود مامن و دست آویزم ؟
که من امشب به برم خون جگر می ریزم
خوش بر آن روز که منصور ببیند با شور
که تو بنشینی و من هم ز طرب بر خیزم
این غزل دلنشین هشت بیت است
تا مرغ سحر خدا نگهدار منصور