این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
کشته بسی پشته شد بر سر عشق تو یار
باز به مسلخ برند بهر رخت بی شمار
هر که چو منــصور شد از من و خود دور شد
در صف این زمره نیست حق حق اش آید ز دار
این غزل هشت بیت است تا دگر دیدار بهاری باشید منصور