این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است باد بهـــــار آمد و یاد نگارم کــــــنار تا که خـــبر آردم از گل و روی نگار کز پی آن ســلسله بــــوی عبیر آیدم سلسله وار آورد نغمه ی خوش را هزار سعی من این بود و هست تا که بگیرم کنار تا چـــه رســد بنده را لطف خداوندگار گــــر بنماید رخ اش یا به جفا بر زند رحمت از او باشدی ما به دل امیدوار و ر چه ز منصور شد بی نگهش دم قرار عاشق اگر صادقست غم بخورد آشکار تا دگر بار دل زیبای شما بهاری باد منصور |