این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است ای که رویت همچو باغ اطلسی سجده کردم بر تو با دلــــواپسی کی به رویت می رسد ای گلعذار لعبتان ترک و هــند و تونســــی ساتکین داری به چشمت از شراب دل بشد ز ین ساتکین بر مفلسی روی زیبــــایت نشــــانی از جمیل ای جمیله کشته ها داری بسی سجده کردم سجده ای پر رمز و راز همچو منصورت نمیخواهد کسی ساتکین = قدح ده منی شراب این غزل یازده بیت است منصور |