این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
ز شوق روی و وصالت چنان به گریه نشستم
که سر ز پا نشناسم چه گریه کنده ز دستم
تا دگر بار با این بیت از دل برخاسته خدا نگهدار منصور
ز شوق روی وصالت چنان به گریه نشستم..خیلی گیرا ست.
سلامغزلی شد بسیار دلنشینکه ادامه ی ان گیراتر است
ز شوق روی وصالت چنان به گریه نشستم..
خیلی گیرا ست.
سلام
غزلی شد بسیار دلنشین
که ادامه ی ان گیراتر است