این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
گریه ره بر نظرم بسته و کی می بینم
تا که از آن گل رویت نظری بر چینم
هر دم آهنگ نگه میکنم و می خندم
تا نبینی که من از هجر توام غمگینم
بوالعجب از تو که منصور چه شیرین سخنی
که به نظمت سر سودای دگر می بینم
تا دگر بار خدا نگهدار منصور