این واژه ی زیبای سخن بیش ز قند است
چو قدش شد به بالا من شدم پست
دلم چون بر غمش برخاست بنشست
بزد تیــــــری کمانش دل از آن خست
ز تیرش صد بلا بنشسته بر دست
شدم بیـــــگانه از خود از جمالش
بهــاران دیدم و شد فــــتنه پیوست
به روز زار منصــــــور و دل مست
شدم پست و دلم خست او چو بنشست
این غزل ده بیت است تا دگر دیدار خدا نگهدار منصور